- پناه دادن
- در پناه کسی در آمدن
معنی پناه دادن - جستجوی لغت در جدول جو
- پناه دادن
- کسی را در پناه خود گرفتن و از او حمایت کردن، پشتیبانی کردن، امان دادن، زنهار دادن
- پناه دادن
- Harbor, Shelter
- پناه دادن
- укрывать
- پناه دادن
- beherbergen
- پناه دادن
- прихистити , укривати
- پناه دادن
- schronić
- پناه دادن
- abrigar
- پناه دادن
- ospitare, rifugiare
- پناه دادن
- albergar
- پناه دادن
- abriter
- پناه دادن
- onderbrengen, onderdak bieden
- پناه دادن
- อาศัย , ปกป้อง
- پناه دادن
- menampung, memberi perlindungan
- پناه دادن
- يؤوي , أوى
- پناه دادن
- शरण देना , आश्रय देना
- پناه دادن
- להסתיר , להעניק מקלט
- پناه دادن
- 避難させる , 保護する
- پناه دادن
- 피난처를 제공하다 , 보호하다
- پناه دادن
- barındırmak
- پناه دادن
- kulinda, kuepusha
- پناه دادن
- আশ্রয় দেওয়া , আশ্রয় দেওয়া
- پناه دادن
- پناہ دینا , پناہ دینا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
غافل کردن و فریب دادن
در حمایت کسی یا چیزی در آمدن زنهار خواستن پناه بردن التجا
ملجا داشتن ملاذ داشتن
پناهیدن یا بکسی یا چیزی پناه بردن، پناه گرفتن بوی التجا ملتجی شدن
پیغام فرستادنپیغام کردن پیام فرستادن، تبلیغ رسالت کردن ادا رسالت نمودن پیغام گزاردن: بر قیصر آمد پیامش داد بپیچید بیمایه قیصر ز داد. (شا. بخ 2335: 8)
پناهنده شدن، پناه بردن
بر گماشتن، اسپ دواندن، تاختن دوانیدن اسب و جز آن، حمله کردن
لندیدن غرغرکردن
پناهنده شدن، برای مثال پناه می برم از جهل عالمی به خدای / که عالم است و به مقدار خویشتن جاهل (سعدی۲ - ۶۵۴)